وندا وندا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

مادرانگی های من

ما تو هفته 40 هستیم!

خوب چهلمین هفته بارداری هم در حال گذره. هفته ای که قبل تر ها خیلی خیلی دور از ذهن بود. من و همسری بی تاب دیدن دخملک هستیم. مامانی دخملک هم پیش ماست و منتظر. دیدن گهواره دخملک کنار تختمون حسابی دلتنگ ترمون می کنه. وای که چقدر دوست دارم دردهای زایمان شروع بشه. می دونم سخته ولی برای دیدن روی ماه عزیزکم با جون و دل میخرم دردها رو.   دوشنبه گذشته دکتر گفت به نسبت  زایمان راحتی خواهم داشت. بهرحال کلی نترس تر شدم. امیدوارم همین طور باشه. این روزها کلی فعالیت می کنم. قر کمر و پیاده روی و گاهی پله نوردی هم انجام میدم.امیدوارم دفعه بعد که می نویسم اینجا دخملک تو بغلم باشه و من از حال و روزمون بگم.     ...
13 آذر 1391

هفته 38 رو میگذرونیم:)

جای دخملک حسابی تو دل مامانش تنگ شده و هی خودش رو به سمت بریون فشار میده و باباییش هی بهش می گه دخملی یکم برو اونورتر مامانتو اذیت نکن:) این روزها با همه سختی هاش خیلی شیرینن و انتظار اومدن دخترکمون خیلی شیرین داره طی میشه و تو این انتظار مامان و باباش سعی می کنن کارهاشون رو مرتب کنن. البته اگر بتونن!!   بعد از تمام شده هفته 35 بارداری کمی برام سخت شد، یک جورهایی دیگه راحت نمی تونستم همه کار بکنم ولی این پایان ماجرا نبود بعد از هفته 37 سخت تر شد و دیگه خیلی کارها رو نمی تونم راحت انجام بدم. تغییر وضعیت خیلی سخت شده! این روزها هم درد ران پای چپم حسابی کلافه کننده اس. البته فقط موقع راه رفتن دردش رو حس می کنم. یعنی کلا وقتی کوچکترین...
2 آذر 1391
1